کد مطلب:28771 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:142

آغازِ گسستگی












2667. تاریخ الطبری - به نقل از عمارة بن ربیعه، در بیان ویژگی های سپاه امام علیه السلام -:ایشان همراه علی علیه السلام به سوی صِفّین روان شدند، حال آن كه به هم مهر و دوستی می ورزیدند؛ و در حالی بازگشتند كه به یكدیگر خشم و دشمنی ابراز می كردند. هنوز در اردوگاه خویش به صفّین بودند كه ماجرای داوری میانشان پراكنده شد و در حالی روی در مسیر نهادند كه در طول راه با هم جدال می كردند و یكدیگر را دشنام می دادند و با تازیانه بر هم ضربه می زدند.

خوارج می گفتند:ای دشمنان خدا! در كار خدای عزوجل به سازش و داوری تن دادید.

دیگران می گفتند:شما از امام ما گسستید و جماعتمان را پراكندید.

چون علی علیه السلام به كوفه درآمد، اینان با وی در نیامدندو به حَروراء رفتند و دوازده هزار تن از ایشان در آن جا فرود آمدند و منادی شان ندا در داد:پیشوای جنگ، شَبَث بن رِبعی تمیمی و پیشوای نماز، عبد اللَّه بن كَوّاء یَشكُری است و پس از پیروزی، امر خلافت به شورا برگزار می شود و بیعت، از آنِ خدای عزوجل و [ كار بر پایه ]امر به معروف و نهی از منكر است.[1].

2668. الكامل فی التاریخ:آن گاه كه علی علیه السلام از صِفّین بازگشت، خوارج از وی جدا شدند و به حَروراء درآمدند و دوازده هزار تن از ایشان در آن منزل گزیدند و منادی شان ندا در داد:«پیشوای جنگ، شَبَث بن رِبعی تمیمی و پیشوای نماز، عبد اللَّه بن كوّاء یَشْكُری است و پس از پیروزی، كار خلافت به شورا برگزار می شود و بیعت از آنِ خدای عزوجل و [ كار بر پایه] امر به معروف و نهی از منكر است».

چون علی علیه السلام و یارانش این را شنیدند، شیعیان برخاستند و به وی گفتند:در عهده ما بیعتی دیگر افتاد. ما دوستارِ آن كسیم كه تو دوست می داری و دشمن آنیم كه تو دشمن می شماری.

خوارج گفتند:شما و شامیان، همچون اسبان مسابقه، یكسان به سوی كفر می تازید. شامیان بر پایه خشنودی و ناخشنودیِ خود، با معاویه بیعت كردند و شما نیز با علی بیعت كرده اید بر این مبنا كه دوستار دوست او و دشمن شمارِ دشمن او هستید.

زیاد بن نَضْر به آنان گفت:به خدا سوگند، علی دست خویش نگشود و ما با وی بیعت نكردیم، جز بر پایه كتاب خدا و سنّت پیامبرش. امّا آن گاه كه شما مخالفت ورزیدید، شیعیانش نزد او آمده، گفتند:ما با آن كه تو دوستش می دانی، دوستیم و با هر كس تو دشمن شماری، دشمنیم. ما نیز چنین هستیم؛ و علی بر حق و هدایت است و هر كس با وی به مخالفت برخیزد، گم راه است و گم راه كننده.[2].

2669. تاریخ الطبری - به نقل از زُهْری -:آن گاه كه داوران، داوری كردند، اهل صِفّین پراكنده شدند... پس چون علی علیه السلام بازگشت، حروریّه مخالفت و خروج كردند - و این نخستین نشانه ای بود كه [ از سرپیچی آنان] ظهور یافت -. پس وی را به جنگ خواندند و مایه مخالفتشان با وی این بود كه حكم بنی آدم نمی تواند جایگزین حكم خدای عزوجل گردد؛ و گفتند:«حكم، تنها از آنِ خدای منزّه است!» و [ بر این باور] جنگیدند.[3].









    1. تاریخ الطبری:63/5، أنساب الأشراف:114/3.
    2. الكامل فی التاریخ:393/2، تاریخ الطبری:63/5 و ص 64.
    3. تاریخ الطبری:57/5. نیز، ر. ك:الكامل فی التاریخ:390/2.